فصل چهارم

اَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ، وَ كَمالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِيقُ بِهِ

از جزئی به کلی رسیدن ویژه انسان است.

عرض شد در نخستین خطبه نهج البلاغه امیرالمومنین می فرماید _سر آغاز دین الهی_ اولین دعوت پیغمبران و نخستین برنامه ی فرستادگان الهی ، شناسایی خداوند عالم است، مردمان خدایشان را بشناسند. – اولین طلیعه خاصیت انسانیت، اولین ظهور، قوه عقلیه انسانیت که پیش از ظهور آن با حیوانات مشترک است- حیوان ادراکش منحصر به محسوسات است. انسان نیز با حیوان در این جهت مشترک است، مگر وقتی ادراک کلیات پیدا کند که استدلال از اثر به موثر بردن است. اگر انسان این معرفت استدلالی عقلی را که از بدیهیات است ادراک نکند، در همان حد حیوانیت باقی می ماند و ادراکش منحصر به محسوسات، شنیدنی ها و دیدنی ها و غیره است وقتی از حیوان فاصله می گیرد که قوه ی عقلش به کار افتد، از جزئیات پی به کلیات ببرد- از اهم آنها و واجب ترین آنها- از ممکن و حادث پی به واجب و محدث بردن- از اثر پی به موثر بردن.

از اثر پی به موثر بردن سواد نمی خواهد

البته موضوعی است فطری که صرف التفات برایش کافیست، درس خواندن لازم ندارد ، سواد نمی خواهد ، زحمتی ندارد، توجه به شی از جهت اینکه اثر است فورا متوجه می شود که آنرا موثری است. این پدیده را پدید آورنده ایست؛ این ممکن حتما به واجب می رسد، یعنی چیزی که هستی جز ذاتش نیست ممکن است نباشد، پس اگر بود، شد واسطه ای می خواهد که او بودش کرده باشد.
در قرآن مجید این رشته را در چند آیه تذکر فرموده است؛ نخست درباره آفرینش انسان از خاک تذکر می فرماید که قبلا عرض شد.

قرآن به آفرینش انسان مکرر تذکر می دهد

این جریان و مراحلی که ان خاک طی کرده است و به نطفه رسیده و آنوقت حرکت کمی و کیفی و پیدایش دستگاه عظیم بدن، اجزا مختلف از کلیه و کبد و قلب و روده ها و غیره همچنین حواس ظاهری از چشم و گوش و غیره، که اگر جزئی از اجزاء هر کدام نباشد بدن نسبت به آن ناقص است.
مثلا 248  قطعه استخوان است که با نبودن یکی بدن ناقص است شما دقت کنید که چگونه شما زا از خاک آفریدیم. این حدوث یعنی پیدایش شما نشانه چه قدرت بینهایتی است، چه نقاشی است که اینگونه نقش کرده است.
باید نقاشی روی جسم جامد و فضایی روشن و در سطح باشد در حالی که دست قدرت بروی قطره ی آب مایع که نطفه باشد و در باریکی های سه گانه رحم و مشیمه و شکم و دیگر آنکه صورت بندی در باطن نطفه است نه در سطح آن، لذا شرایط سه گانه نقاشی را فاقد است.
شکل بندی اجزاء جوف بدن نیز عجیب است، شکل قلب صنوبری که حکمت ها دارد یا صورت بندی کبد و ریه هر کدام مناسب خودش، چنانکه نقش ظاهری دلالت بر قدرت نقاش می کند این نقش بندی الهی نسبت به بدن انسان چقدر دلالت دارد؟!
 
نر و ماده و دوستی همسر از آیات خدا

در آیه بعد در سوره روم می فرماید: از نشانه های خداوند این است که آفرید از خود شما همسرتان را.
در موضوع نر و ماده و زن و مردی دقت کنید، کیفیت خلقت آنان و اختلافی که دارند آنچه خدا قرار داده از وضع رحم و شرایط قرار گرفتن بچه در آن و تربیتش و چگونگی وضع حمل.
زن برای مرد اسباب سکون است، اضطراباتی که برای مرد پیش می آید وقتی به همسرش می رسد آرام می گیرد{ سوره 30 آیه 21}. پیش از ازدواج ممکن است اصلا یکدیگر را نیز ندیده باشند اما چه الفتی که خداوند میان آنان قرار میدهد که هر دو غم خوار یکدیگر می شوند؛ این از آیات عظیم خداوند است.

خواب و آثار شگفت آن

در آیه دیگر از نشانه های خودش خواب بشر را ذکر می فرماید{سوره 30 آیه 23} آیه خداست مکرر شده است. آدمی خیال دارد نخوابد ولی خواب برو او چیره می شود حکمتش نیز معلوم است بدن باید مقداری استراحت داشته باشد و گرنه قوا تحلیل می رود باید در شبانه روز مقداری آسایش کند ضمنا باید اختیاری هم نباشد زیرا ممکن است به واسطه حرص یا علت دیگر نخوابد و بدن به تدریج از بین بورد خواب رفتن آیه خدا و بیدار شدنش نیز همچنین و عجایبی که در رویا و به اصطلاح خواب دیدن هست که رشته ای از عوالم نفس و ارتباط با ملکوت است امور آتیه را در خواب می بیند و بعد همان طور واقع می شود.

کرات و ابر ها مسخر اراده اویند

نگاهی به بالا کنید کرات غیر تناهی که همه در حرکت منظم و مدار معین با این ثقلی که هر کدام دارند چگونه همه را در مسیر معین به حرکت در آورده است- اگر کوچک ترین انحرافی از مسیر شان پیدا کنند احتمال برخورد با هم و از بین رفتن آنها است.
از نشانه های خداوند را ابر دانسته است «ابری که میان آسمان و زمین مسخر است» می بینید چه ابر های کوه پیکری که رد میشود و یک قطره از آن نمی بارد اما در چند فرسخ دیگر رگبار می بارد مسخر است یعنی در تحت اراده و اختیار دیگری است مدبر دارد و محرک دارد
در ضمن آیات آخر سوره آل عمران درباره آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز که نشانه هایی برای صاحبان خرد است{سوره آل عمران آیه 90}، روایتی رسیده که وای بر کسی که این آیه را تنها بخواند و در آن اندیشه ننماید{تفسیر مجمع البیان طبرسی ج1 ص554} و نه اینکه تنها بخواند بلکه تدبر لازم است.

به نظر آیات خدا بودن باید نگریست

اندیشه یک ساعت از عبادت یک ساله برتر است- برای استدلال نسبت به مبدا تنها تدبر و توجه کافیست اثر را ببیند، به نظر اثر خدا بودن به آن بنگرد و گرنه نظر ظاهری که معمولی همه است، همه حیوانات هم می بینند آنچه ما می بینیم، دیدن انسانی یعنی با توجه به جهت آیت بودن اشیا، نبوده و بود شده پس پدید آورنده می خواهد، آنوقت پدیده را مملو از حکمت ها و قدرت ها می بیند، از آن پی می برد که پدید آورنده اش هم در بی نهایت از علم و قدرت است، این معانی را باید توجه کند؛ چنین نظری لازم است به جهت آیتیت و نشانه خدا بودن.
در قرآن مجید مکرر از نشانه های قدرت ذکر شده تا مسلمانان این آیات را بخوانند و دقت کنند، نه به خواندن اکتفا نمایند، هر چند خواندنش هم خوب است، ولی عمده نتیجه برای تدبر است.
در روایتی حضرت رضا (ع) می فرماید من سه روزی یک ختم قرآن می خوانم و کمتر از آن هم می توانم( مثلا یک روزه نیز می شود یک ختم قرآن بخوانم ) ولی می خواهم با تدبر بخوانم.{وسایل الشیعه ج5 ص863 حدیث 6}

ساعتی اندیشه در عظمت آفرینش

بسیار ضروری است که انسان تمام وقت عزیز خود را صرف امور جزئی زندگی مادی و رسیدن به خواسته های حیوانی و شهوانی خود نکند و بدین وسیله خود را خوار و زبون ننماید و از مقام شریف انسانیت ساقط نسازد، بلکه اقلا مقداری از وقت خود را صرف اندیشه در امور کلی نماید و بدین وسیله خود را بزرگ و دارای سعه وجودی سازد، شاید به مقام انسانیت برسد؛ مثلا ساعتی را صرف اندیشه در عظمت جهان هستی نماید، تا حدی عظمت خدای آفرین را بشناسد.
نظری به آفتاب نماید که یک میلیون و سیصد هزار برابر کره زمین است و فاصله اش از زمین نود میلیون میل و دارای 9 سیاره است، که یکی از آنها زمین ما است و هر سیاره ی یک یا چند ماه به حساب ما دور آفتاب در حرکت است، در حالی که این منظومه شمسی جزئی است از کهَکَشَانی که در آن بیش از یکصد هزار میلیون سیاره است، که بعضی از آنها چند میلیون از آفتاب بزرگتر است و گفته اند قطر این کهکشان دویست و بیست هزار سال نوری است و جز این کهکشان میلیون ها کهکشان است که فاصله نزدیکترین آنها به ما هشتصد و پنجاه هزار سال نوری است( منظور از سال نوری سال دوازده ماه و هر ماه سی روز و هر روز بیست و چهار ساعت و هر ساعت شصت دقیقه و هر دقیقه شصت ثانیه است و نور در هر ثانیه ای سیصد هزار کیلومتر حرکت می کند پس
12*30*24*60*60*300000=9331200000000
کیلو متر یک سال نوری می باشد.
و نیز گفته اند دورترین سیارات چهار میلیارد سال نوری از ما دور است و طنطاوی مصری در تفَسَیَر سوره نجم گوید عدد ستارگان در این جو بینهایت حدود 2بعلاوه 26 صفر حدس زده است: یا من فی اسماء عظمته
  
آیا حرکت کواکب بدون هدف است ؟

در حرکت دائمی این سیارات باید اندیشه کرد که حتما دارای هدف و غایتی است. گوسفند که از ضعیف ترین موجودات زمین است هنگامی که به دنبال آب و علف حرکت می کند هدف دارد و حرکتش بدون غایت نیست. آیا کره زمین با این سرعت حرکت شبانه روزی به دور خود که هر ثانیه ای چهار فرسخ حرکت می کند و به دور آفتاب که هر دقیقه ای چهار فرسخ طی می کند، آیا بدون غایت است؟ یکی از هدف هایش پیدایش روز و شب و چهار فصل است.
حرکت بسیار دقیق و منظمی که سایر کرات همچون زمین دارند اخیرا خوب واضح شده که دانشمندان امر فضائی حرکت کره مورد نظر را حساب می کنند آنگاه موشکی که می خواهند به سمت  آن رها سازند مدت حرکت این موشک را نیز حساب می کنند آنگاه آنرا رها می سازند ، مثلا ستاره زهره را اندازه گیری می کنند موشکی هم که اکنون می سازند چه سرعتی دارد؟ فرض کنید چهار ماه دیگر با این سرعت به ستاره زهره می رسد هم اکنون موشک را به جای چهار ماه دیگر ستاره زهره رها می سازند چقدر حرکت منظم و مرتبی است که با خاطر جمعی به محلی که چهار ماه دیگ به آن می رسد موشک را رها میسازند.

انسان موجودی فوق ماده

ضمنا مقصود از عرایض آن است که به رشته هایی از تفکر متوجه شویم و از آثار این اندیشه ها بهرهمند گردیم و بداینم که انسان موجودی مادی نیست، موجودی مادی محال است به موجودات دیگر حتی مادی احاطه پیدا نماید و از حقیقیت و اوضاع آنها با خبر شود، پس انسان که به جهان هستی با این وسعت احاطه پیدا می کند به قسمی که عرض شد چگونه محاسبه می کند و موشک به کرات دیگر  می فرستد، باید اندیشه اش را از مخلوقات به خالق آنها و از موجودات به وجود دهنده ی آنها برساند نه اینکه در جهت مادی آنها بماند.
خلاصه انسان باید حقیقت خود را بشناسد که موجودی است روحانی و غیر مادی که فنا پذیر است برای مقصد بسیار عالی آفریده شده و به این عالم آمده است. و آنچه شیخ بهائی در معرفی حقیقیت و مقام انسان بیان فرموده است آشنا شود:
ای مرکز دایره امکان                                                           ای زبده ی عالم کون و مکان
تو شاه جواهر ناسوتی                                                         خورشید مظاهر لاهوتی
صد ملک ز بهر تو چشم براه                                               تو یوسف مصر و برآی از چاه
تا والی مصر وجود شوی                                                    سلطان سریر شهود شوی

تمایز افراد و نظام اجتماعی

و اختلاف السنتکم  {سوره روم آیه 22} اختلاف لهجه ها از نشانه های عظیم خداوند است. می بینید 4/5 میلیارد بشر روی زمین از حیث آفرینش یکی نیستند، یعنی دو نفری که هیچ گونه امتیازی با هم نداشته باشند نداریم. حکمتش هم حفظ نظام اجتماعی بشر است و گرنه فساد لازم می آید اگر زید، عمرو را کشت ، وقتی بخواهند قاتل را دستگیر کنند هم شکل او را دستگیر می کنند و عقوبت می نمایند یا از جهات دیگر مثلا بدهکاری و زناشوئی و غیره.
از جمله وجوه امتیاز میان بشر ها اختلاف لهجه ها است. می بینید همه دارای صورت و دارای چشم ها و ابرو ها و غیره است اما هر فردی امتیاز خاصی دارد از آن جمله حنجره ها و لهجه ها هم یکی نیست. با اینکه حنجره که از آن صدا بیرون می آید تقریبا به یک اندازه در همه بشر ها موجود است؛ مع الوصف از لهجه خود شخص تمیز داده می شود. در تلفن صدای طرف را که می شنود متوجه می شوید کیست بدون اینکه خودش را معرفی بنماید.

قدرت نمایی در خطوط بند انگشتها

در سوره قیامت می فرماید: آری ما تواناییم بر اینکه سر انگشتانش را بسازیم.{سوره قیامه آیه 4}
حتی خطوط بند های انگشت هم مختلف است؛ با اینکه اندازه انگشت های افراد تقریبا یکی است اما خطوط آن یکنواخت نیست، بلکه خطوط انگشت دو نفر مثل هم نیست. لذا انگشت نگاری در میان بشر رایج است و امری بین المللی است چون از امضا و مهر اسم مهمتر است. در امضا و مهر اسم جعل ممکن است اما ضرب انگشت دیگر قابل تقلب و جعل نیست یعنی از امضا و مهر محکم تر است.
حقیقت انسان همان علم و ادراکاتش هست که باقی می ماند و گرنه بدن که خاک می شود آنچه در ذاتش واقع می شود  و می ماند عقل و ادراکش هست که انسانیتش به آن می باشد، لذا باید سعی کرد به جنبه وجودی خودمان بیفزاییم و راهش تدبر در این قبیل آیات برای زیاد شدن معرفت الهی است.
گزارش تخلف
بعدی